محرم است آقاجان و آفتاب ، بیابان را پُرکرده و صدای قرآن می آید و زمین ، نای نفس کشیدنش نیست و آسمانیان مدهوش تر از آنند که بال بگشایند.
یک دستمان دعای فرج و یک دستمان زیارت عاشوراست و در دلشکسته ترین جمعه سال ، دور از اشک های شما ، اشک می ریزیم و در رخت عزای جدتان حسین ، الله اکبر سر می دهیم. فریاد می کشیم : نینوا ، حسین ، عباس ، کربلا و شهادت...
این جمعه مهدی جان ما سوگوارترین منتظران عالم می شویم و در عزای ارباب عشق ، برسینه می کوبانیم و نام قائم شما را مدد می کنیم.
می رویم در ماتم عاشق ترین مولای دین ، پای هر منبر و روضه ای محو می شویم تا از درگاه ایزد رحمت ، ظهور بطلبیم.
محرم است و عاشورایی که کوفه به پا می کند. محرم است آقاجان و فراتی که به اندازه لبان ترک خورده اهل حرم ، تشنه است و خیمه هایی که قرن هاست میان شعله های جفا سوزانند.
صدای تیر و نیزه و شمشیر از هرسو می آید مهدی جان. صدای ذوالجناحی که شیهه می کشد و یال پریشانش خون چکه می کند.
هنگامه شهادت است و ما درغریب ترین روزهای سال رو به کربلا و رو به جمعه ایستاده ایم. با قنوت هایی که مویه کنان فرج می طلبند و با چشمانی که هر عاشورا شهید می شوند.
یا بن الزهرا ! نوای حزن انگیز زیارت عاشورایتان به گوش می رسد و زمزمه تلاوتی که زمین را تا پایان این دوری ، صبور می سازد.
ای حضرت صاحب عزا ! قرار همه سربازانت این جمعه زیر سقف کبود آسمان و رو به ظهر واقعه... آنجا که در رد خیس گونه هایمان حسین پیداست و در چشمان منتظرمان ، نام مبارک شما موج برمی دارد. آنجا که اسماء کبیر ثارالله و اباصالح یک نام می شوند.
نظر شما